☂☆✿کلبه بارانی من✿☆☂
يهـ בوستت בآرَم هايے هَم هَس ولے قَلبِت وآس بآوَرش به عقلِت التِـمآس مے ڪُنهــ :((
به سَــــلامتـــــے پِسَرے کــــه گُفـــــت : اگه بِــــمونـــــــے میـــــشــــــے “ماבرِ” בخـــــتَرَم اگه بِــــرے مــــــیــشــــــے “اِســـمِ” בخــــتَرَم . . . " مَـــ ن " گـِدآیـﮯ مُحَبَتــ نمـﮯ کُنـَـمـ ، تَنـهـــآیـﮯ اَم حُـــرمَـتـــ دآرَد ؛ حُــــرمَــتـ (!) بــہ بَعــضیــاـ بــآس گــُـف تــو ڪِہ ایـכּ قَــכر ڪِـلـآس مـیـزارﮯ زَنـــگ تَــفـر یــפَــم כار ﮯ بَعضیــآ هستـכּ میخآכּ بآعِثِ تنوع بِشـכּ ولـے وارِכ نیستـכּ باعِثِ
در پـی نـشـانـی از تـوام
باشد هرچه تو بگویی... کمی زمان میخواهم...؟ هروقت توانستم... نفس کشیدن را فراموش کنم... تورا هم از یــــاد خواهم برد...
♥همه رو خط زدیم♥
بــﮧ سـلـامـتـے اوטּ اَمـــــّــا !!! يــہ جـورـے و یادته وقتی بهت میگفتم دوست دارم دستام شل میشد ...قلبم تند تند میزد و بغض گلومو میگرفت؟!!!
زنــدِگـےْ بـہ مـَن آمـوخـتْ: . . . هـیچـکــَس شـَبیـہ حـَرفـهـآیــَش نـیستْ...!
قلب لعنتی لطفا: "خفه شو" و در همه کارها دخالت نکن... همین که خون پمپاژ کنی کافیست.... یه کلا ختم کلام: هرکی پاکتره.....تنهاتره
عشق عشق .......................................................یعنی خلوت و راز و نیاز ....................عشق................ حــــس قشنگیه یكی نــــــگرانت باشه یكی بترســــــه از اینكه یه روز از دســـــتت بده سعـــــی كنه ناراحتت نكنه، حس قشنـــــگیه... وقتی ازش جدا میشـــــــی اس ام اس بده عزیز دلـــــــم رسید؟ قشنـــــگه: یهو بغــــلت كنه، وقتی ناراحتی حتی از پشت گوشـــــــــی هم بفهمه بگه چیزی شده عشــــــقم . . . بگه كه حواســـــــم بهت هست حس قشنگیه ازت حمـــــــایت كنه... آره... دوست داشتن همــــــــیشه زیباست... ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﯾﻪ ﺷﺒﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺍﺩﻣﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭﯼ ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﺑﺮ ﻣﯿﺪﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﺷﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﺱ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﻭ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﺑﺨﻮﺩﺕ ﻣﯿﺎﯼ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﯼ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﯿﺠﻮﺍﺏ ﺍﺷﮑﺎﺕ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻥ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯿﮕﯽ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺧﺮﺵ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ ...?
دلم گرفته، ای خدا این روزا هیچکی غیر تو ، درد من ونمی دونه . دلم گرفته، ای خدا حتی صدامم این روزا به ساز من نمی خونه. دلم گرفته ازهمه از این روزای سوت و کور . از این ترانه مردگی، از این شبهای بی عبور. تمام لحظه های دلم زیر هجوم حادثه منتظر یه راهیه تا دوباره به توبرسه . دلم گرفته، ای خدا گریه امونم نمی ده ،چرا دیگه حتی دلم تو رونشونم نمی ده . گناه بی باوری مو ، خودم به گردن می گیرم. اگر نگیری دستامو ، تو دستای غم می میرم . دلم گرفته ، ای خدا واسه رسیدن به تو ،یه فرصت تازه می خوام . دوباره دستامو بگیر ، مثل روزای بی کسی.
مگر بین منو تو چقدر فاصله است که هر چقدر سکوت میکنم ... نمیشنوی ؟.. سکوت من ، فردای بلند دوست داشتن توست ، دوست داشتن تو افسانه نیست . باورش کن . . .مترسک ناز می کند
چقدر کم توقع شده ام نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه نه دیگر بودنت را.. همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست مرا به آرامش می رساند…. حتی اصطحکاک سایه هایمان…
زیبایی نارسیس نارسیس جوان زیبایی بود. همه روزه برای دیدن زیبایی خود به دریاچه آبهای شیرین در وسط جنگل میرفت. وقتی به دریاچه می رسید آرام می گرفت و ساعتها در سکوت دریاچه محو زیبایی خود می شد,آنچنان محو تماشای خود می شد که اصلا نمی فهمید روز کی به پایان می رسد و شب همگام دزدانه به خانه اش باز می گشت تا مبادا کسی او را ببیند و از زیبایی اش لذت ببرد! حتما ادامشو تو ادامه مطلب بخونید
نمیدانم! غمگینم... میدونی غربت یعنی چی ؟ دل من در غم تو ،تو در فکر دیگری،من دل دادهی تو ، بند کفشهایش را گره میزنند... کاش می شد همدلی را قاب کرد ساکنان شهر غم را خواب کرد کاش می شد نور چشمان تورا گهگاهی از اعماق وجودم فریاد میزنم، آنگاه آرام و در سکوت می خندم و سپس بر حال خود سفری به دور دنیاست ، . . . تــــو چـــه میفهـــمی حال و روزٍ کســــی را که دیگــــر هیـــچ نگاهــــی دلش را نمیــــلرزاند ... کجای دلم بودی..... ببین چقدر عمرت براش کوتاست که بهت می گه : گلــــــم زخم های دستم را میبتدند و می گویند چرا با خود چنین کردی؟ولی افسوس کسی زخم بزرگ دلم را ندید تا بگوید چرا با تو چنین کردند...!؟ شايد سالها بعد در گذر جاده ها بي تفاوت از کنار هم بگذريم و بگوييم: آن غريبه چقدر شبيه خاطراتم بود
گل عشق منی هر لحظه بویت می کنم برگ برگ خاطراتم را خزان بر باد داد ای بهار باغ رویا آرزویت می کنم یک بغل شعر و غزل را از نگاهت چیدم و این غزلها را فدای آرزویت می کنم سبز در رویایم امشب گر شوی ای صبح جان با دل رنجیده ی خود رو به رویت می کنم دوستت دارم ولی من با تمام قصه ها خویش را قربان یک تار مویت می کنم لایقت شاید نباشد لیک یک شب عاقبت آبرویم را فدای آبرویت می کنم
خداجون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری ؟ بگی اروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری ... خداجون میگند تو خوبی , مثل مادرا می مونی ... اگه راست میگند ببینم , عشق من کجاست میدونی؟ خداجون میشه یه کاری بکنی به خاطر من ؟ من میخوام که زود بمیرم اخه سخته زنده موندن ... من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته ؟ خداجون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته ... زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره ... اون میخواد که من نباشم , باشه , اشکالی نداره ... خداجون میخوام بمیرم تا بشم همیشه راحت ...
ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه یه ساعت ...!
هرگاه احساس کردي که گناه کسي آنقدر بزرگ است که نميتواني او را ببخشي بدان که اشکال
از کوچکي روح توست، نه از بزرگي گناه او روح من بزرگ نیست ولی همون لحظه کینه رو کنار گذاشتم وبخشیدمت
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم آغوش
خسته شدم از شب،از این همه روزهای تکراریم از این مانعی که میخوایم،ازکنارمون برش داریم توهم محتاج آغوشی،رسم این دنیا شده فراموشی تو هم مثل من میخوای،میخوای،اما تو خاموشی منم مثل توسرد وخاموشم،نکن عشقم توفراموشم گرمی دستاتو بازمیخوام،نکن عشق توفراموشم دستامونوبیهوده گم کردیم،تواین دنیای بی احساس تموم دلخوشیم جادست،تموم دلخوشیم فرداس تموم دلخوشیم اینه،فرداروبتونم با یادت زنده باشم تموم دلخوشیم اینه،بازتوآغوش مهربونت جاشم تو هم با من هم احساسی،تو دنیای منو میشناسی تومثل منی،میخوای،توهم درگیراین حس خاصی میون دستای سردما،یه دنیا فاصله اشکای دلتنگی تو هم مثل من میخوای،تو هم میخوای،میجنگی چه تاریکه و سرده این خونه،شبیه زندون میمونه هنوزم میتونی برگردی،هنوزم دستام پریشونه تو میخوای که برگردی،تو احساسم رو درک کردی توهم مثل من میخوای،اما دستاتوازم حذر کردی خاطره هامونوروسپردیم، تو این زمونه بدست باد تموم دلخوشیم اینه، یه روزی منو یادت بیاد
میگن باید دردتو به کسی بگی وانتظار داشته باشی درکت کنه که خودش طعم درد و دلتنگیو چشیده باشه اونوقته که دلشو در اختیارت میذاره و به همه ی درد دلات با جون و دلش گوش میکنه وقتی براش از دلتنگیات و غصه هات میگی اشکاش سرازیر میشه و سعی میکنه آرومت کنه آره تورو اروم میکنه اما خودش چی؟؟ دوباره یاد درد و غصه هاش میفته دوباره دلش میشکنه با اینکه دلش شکسته اما میخاد به تو امید بده شاید پیش تو نخاد به رو خودش بیاره و خودشو بیخیال نشون بده وبا انگشتش روبه خودش اشاره کنه وبهت بگه منو نگاه کن مگه من مردم درسته خیلی سخته اما شدنیه. اما اینا همش حرفه تو مطمئن باش فقط میخاد تورو آروم کنه تو بدون اون دیگه دل مرده شده وقتی دلت بمیره جسم بی دل به چه درد میخوره.............. آلوچه ی من خیلی دوست دارم خیللللللللللللللللللللللللللللللللی داستان عاشقانه .......برای مشاهده روی ادامه مطلب کلیک کنید
وقتیکه پیش فالگیر می روم؛ از هر کسی برایم می گوید. عمه و خاله، برادر زاده و فامیل دور هر کسی سرک به فالم می کشد از آشنا تا غریبه ها حتی!!! اما هیچوقت از تو نمی گوید... چقدر بخیلی پسر... حتی در فالم هم نیستی!!! + آرزوهامو گذاشتم در کوزه و دارم با آبش قرصاي اَعصابمو مي خورم...!!! + یک شب یک غریبه میاد میشه همه کَست. یک شب همه کَست میشه یک غریبه... داستان عاشقانه ......برای مشاهده بر روی ادامه مطلب کلیک کنید سلام مــاه مــن !
مے בونے בروغهــ هآ...
?؟
تهوع میشـכּ !!!
امـا هـیـچـکـس بـه آهـنگ ِ تـو نـیـسـت!
شخصیت من چیزیه که من هستم...
اما برخورد من بستگی داره به اینکه
تو کی هستیـــ...!
♥♥خودمون خط زده عشقمون بودیم♥♥
رفــيـقـے کـِہ مـجـ ـازيـہ اسـت سنـگِ صـبـوره کـٍـہ هـیــــچ کُـدوم از رفـيـقــاـےِ واقـعـيـتـــ
همش میترسیدم یه وقت بخوای بری و تنهام بزاری...!
یادته بهم میگفتی دیوونه ی من ؟!حتی فکرشم از سرت بیرون کن من همیشه باهاتم...!
یادته میگفتی بغض نکن گلوتو درد میاره...دیگه نمی تونی حرفای قشنگ قشنگ برام بزنی ؟!
یادتـــــه؟!
دِ یادت نیست.....!!!
این فکر توهم نیس واقعا نیستی ...واقعا جام گذاشتی و رفتی ...
ببین بغض داره خفم میکنه حتی صدامم دیگه در نمیاد ..!
اینا مهم نیس!فدای یه تار موت...!
فقط یه چیز خوشبخت شو همین...!!!
هم، بگویی آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود.....
عشق یعنی..........................................محبت و سوز و گداز
عشق یعنی ........................سوز بی ماوای ساز
عشق یعنی ....نغمه ای از روی ناز
عشق یعنی .............................................................کوی ایمان و امید
عشق یعنی ...................................... یک بغل یاس سپید
عشق یعنی ......................... یک ترنم از یه یار
عشق یعنی ..... سبزی باغ و بهار
عشق یعنی ........................................................... لحظه دیدار یار
عشق یعنی............................................ انتهای انتظار
عشق یعنی........................ وعده بوس و کنار
عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار
عشق یعنی ....................................................... حس نرم اطلسی
عشق یعنی...................................... با خدا در بی کسی
عشق یعنی......................... همکلام بی صدا
عشق یعنی.........بی نهایت تا خدا
عشق یعنی ........................................................... انتظار و انتظار
عشق یعنی .................................... هر چه بینی کس یار
عشق یعنی................... شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی .... سجده ها با چشم تر
عشق یعنی ....................................................... دیده بر در دوختن
عشق یعنی .....................................از فراقش سوختن
عشق یعنی ..................... سر به در اویختن
عشق یعنی.... اشک حسرت ریختن
عشق یعنی ..................................................... لحظه های ناب ناب
عشق یعنی ........................................لحظه های التهاب
عشق یعنی ............................ بنده فرمان شدن
عشق یعنی ............تا ابد رسوا شدن
عشق یعنی ............................................ گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی ............................. هر چه در دل آرزوست
سکوت سرشار ازناگفته هاست وناگفته ها پر بها ترین داشته هاست .
سرفه می کنم بیرون نمی پرد ، سکوت بدی در گلویم نشسته.....
کلاغ ها فریاد می زنند
و من سکوت می کنم . . .
مزرعه ی زندگی من است
خشک و بی نشان
الکـــی امیدوار نکنین
الکـــی دلخوش نکنین
الکـــی بش نگین رسیدی تک بزن و از پیاده رو برو
الکـــی اسمشو صدا نکنین که طرف بگه جووووونم
هی نگید مــوش مــن
خرگـــــوش من و اینا
اون داره حرفاتو باور میکنه ...
آنچنان شتابان از میان مردم می گریخت که مبادا کسی او را ببیند و از زیبایی اش لذت ببرد,
آنچنان شتابان از میان درختان می گریخت که مبادا اوریاد ها الهه جنگل ها او را ببیند و از زیبایی اش لذت ببرد.
یک روز....
ادامـه مطـلب
کجای بازی ما اشتباه بود که تـــو دیگر همبـــازی من نیستی!!!
و من هنوز گـرگــم به هـــوای تو
همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده و به این فکر می کند که چگونه بمیرد...؟
گرسنه و آزاد
یا سیر و اسیر.....
غربت یعنی از گرمای نفس های کسی که دوستش داری دور باشی
تو دل گشای دیگری،در مکتب عاشقان روا نیست من دست تو بوسم تو پای دیگری....
محکم !!!
باز کردن با خود اوست هنوز نمیداند...
زندگی همین است برایش گره میزنند و او در باز کردن تنهاست!!!
جانشین تابش مهتاب کرد
.گریه میکنم، آیا سزای دوری از تو دیوانگیست؟
وقتی دستانم تا انتها ، رویت را نوازش می کنند
وقتی شب امتحان جبر
به جای درس خواندن
شعر می سرودم
براي ان مينويسم كه معناي انتظار را ندانست،
چه روزها و شبهايي كه به يادش سپري كردم
براي ان مينويسم كه روزي دلش مهربان بود
مي نويسم تا بداند دل شكستن هنر نيست
نه دگر نگاهم را برايش هديه ميكنم ، نه دگر دم از فاصله ها ميزنم
و نه با شعرهايم دلتنگي ها را فرياد مي زنم
مي نويسم شايد نامهرباني هايش را باور كنددوست دارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارمدوستتدارم
دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
اونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
بد جوری تو كار تو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
غــرور لعنتی میگفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
از تــــو گــــله نمیكنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
از دســـت قــــلبم شاكیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
چــرا گذشتـــم از خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
چــــــــراغ ره تـاریكــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
ازاون كه عاشقـــت بود
بشنواین التماس رو
ادامـه مطـلب
ادامـه مطـلب
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمان اما هر چه گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیایم سراغ ِ خودت ..
احوال مهتابیت چطور است ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت خســته نشوی و بــروی مــاه دیگری شود …. هیچ کس به اندازه مــن نمی تواند آســـمانت باشد !
تو فقط ماه من بمون و باش !
ماه من !
مراقب خاطراتمان ، روزهای با هم بودنمان .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !